چوانگ تزو می گوید:
 پیشترها پروانه ایی در پرواز بودم و سرخوش اززندگی خویش، آنگاه بیدارشدم وچوانگ تزوبودم، من واقعا که هستم؟پروانه ایی که خواب می بیند چوانگ تزواست؟یا چوانگ تزوکه تصور می کند پروانه است؟آیا واقعا دروجود من دو موجود جا دارند؟آیا دروجود من ،موجودی به موجود دیگر تبدیل میشود؟
     گفتار حکیم چینی اشارتی است خلاصه و مفید به تلاطم ها ودر هم تنیدگی های روح انسان وجهان پیرامونش ،یگانگی در عین تناقض، یکی شدن با آهنگ هستی و مخلوقات غیر از خود. واضح است که زیست و اندیشه من نیز چون سایر باشندگان ، فارغ از این ساز و آواز پر هیاهو نبوده، همآوردی پدیده های بظاهر ناهمگون اما بواقع همگن، از سالیان دوریکی از اساسی ترین دلمشغولیهایم بوده و مرا شیفته و حیران وادی اسرارآمیز خود نموده است.
این در هم پیچیدگی اضداد، از روز ازل آتشی بر روح کل هستی  افکنده که  تا ابد این نظام هستی را با خود به پیش خواهد راند ،اما در این میان گاه  ما آدمیان با خلاء معرفت شناسانه خویش در برزخی از:  بودن و نبودن ، باید و نباید، مرگ و زندگی ،آزادی و اسارت،روز و شب، رفتن و نرفتن ،زن و مرد و…گرفتار و معلقیم ،گویی فراموش کرده ایم که بواقع  حقیقت در سازگاری متضادهاست.
بنابراین با توجه به  اشاراتی که رفت “متضاد” برای من به چیزی فراتر از تقابل های دوگانه در تاریخ ساخت بشرو در عین حال، مرموز و پیچیده دلالت میکند، پس بر آن شدم تااین کشاکش را تجسمی عینی بخشم، دراین راستا، اندام واره های انسانی را (که از دیر بازمفتون جادوی پیچ و تابها و زیبایی اش بودم) به یاری گرفتم اما نمایش صرف تنانگی چیزی عقیم و ناقص بود و دست آخرو در ادامه جستجوهایم به اسطوره تمثیلی “هرمافرودیت “یونانی برخوردم که به لحاظ فرمی تکمیل کننده کارم بود.
در آثار سالهای اخیرم تحت عنوان “هرمافرودیت ها” تمام تلاشم بر این بوده تا فهم خویش از هستی ” تقابل ها” را بازنمایی کنم ودر این بین معانی مبتنی برجنسیت کمترین اهمیت را برایم داشته اند ،حتی اگر در مواجهه با مخاطب به عنوان اولین لایه مورد خوانش و تفسیر قرارگیرند.
پانوشت:
*اسطوره هرمافرودیت:  هرمافرودیت در اساطیر یونانی ، پسر هرمس و آفرودیت است که پس از بلوغ از کوهستان محل زندگیش راهی جنگل شده و قصد میکند در چشمه آبتنی کند که سالماسیس(الهه چشمه) دلباخته او شده و در کمینش می نشیند و پس از پریدن هرمافرودیت در آب اورا در برگرفته ودر همان حال از خدایان میخواهد که برای ابد آنها را در همان حال نگه دارد که درخواستش اجابت میشود و پس از آن هرمافرودیت بشکل موجودی نیمه زن و نیمه مرد به زندگیش ادامه میدهد.
**افلاطون نیز در رساله “ضیافت” هرمافرودیت را پیش نمونه انسان یا همان انسان آغازین میداند،موجودی دو جنسه با شکلی کروی که بوسیله خدایان به دو نیم شد که تا ابد بدنبال نیمه گمشده خود باشد.

Showing all 11 results